-‘๑’-ﬤسـ ـ ـتــهـ ـآے یـפֿـ زﬤه-‘๑’-
دوری از من! اما… به تو اندیشیدن را،عادتی ساخته ام بهر تنهایی خویش…
گاهے شعـ ــر سراغمـ ـ ـ را میگیرﬤ گاهے… هواے تـ ــو! فرقے نمیکنـﬤ… هرﬤو ختمــ میشونـﬤ بــ ـه ﬤلتنگیه مــלּ ! _____בستهاے یخــ زבــهـــــــــ
نوشته شده در یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:دلتنگی,بغض,دستهای یخ زده,کلبه ی یخی,شعر,هوای تو,, ساعت
17:53 توسط Ḡøʟℯ ¥αḱн